معنی عبدالملک دوم

حل جدول

عبدالملک دوم

آخرین پادشاه سامانیان

لغت نامه دهخدا

عبدالملک

عبدالملک. [ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ) ابن هشام بن ایوب الحمیری المعافری. رجوع به ابن هشام عبدالملک و نیز الاعلام زرکلی شود.

عبدالملک. [ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ) ابن عبداﷲبن یوسف بن جوینی ملقب به امام الحرمین. رجوع به ابوالمعالی جوینی عبدالملک و امام الحرمین شود.

عبدالملک. [ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ) ابن عبدالعزیزبن جریح، مکنی به ابوالولید. رجوع به ابن جریح ابوخالد عبدالملک و الاعلام زرکلی شود.

عبدالملک. [ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ) ابن احمدبن عبدالملک بن شهید القرطبی، مکنی به ابومروان و ملقب به ابن شهید.رجوع به ابن شهید ابوعامر و نیز الاعلام زرکلی شود.

عبدالملک. [ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ) ابن زهربن عبدالملک بن محمدبن مروان بن زهر. رجوع به ابن زهر چند تن از دانشمندان خاندان اندلسی شود. و نیز رجوع شود به الاعلام زرکلی.

عبدالملک. [ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ) ابن اسماعیل بن الشریف محمدبن علی العلوی، مکنی به ابومروان. از ملوک دولت اشراف علویین در مغرب اقصی است به سال 1140 هَ. ق. به فاس با وی بیعت کردند و او به مکناسه رفت و در آنجا یاران وی برادر او احمد ذهبی را دستگیر کرده بودند عبدالملک او را بند نهاد و به سجلماسه فرستاد پیروان ذهبی بر خلع او اتفاق کردند عبدالملک بدانست و بفاس رفت. ذهبی بازگشت و بامردم فاس جنگ کرد تا آنکه عبدالملک را به وی تسلیم کردند ذهبی او را به مکناسه آورد و بفرمود تا او را به سال 1141 هَ. ق. خفه کردند. (از الاعلام زرکلی).

عبدالملک. [ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ) ابن محمدبن اسماعیل، مکنی به ابومنصور و معروف به ثعالبی. رجوع به ثعالبی و الاعلام زرکلی شود.

عبدالملک. [ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ) ابن صالح بن علی بن عبداﷲبن عباس. امیری از بنی عباس بود. به سال 169 هَ. ق. الهادی وی را امارت موصل داد.و به سال 171 هَ. ق. رشید او را عزل کرد سپس او راوالی مدینه و طائف کرد. در این هنگام رشید را خبر دادند که عبدالملک طالب خلافت است رشید او را به بغدادزندانی کرد. پس از مرگ رشید امین او را از زندان آزاد کرد و به سال 196 هَ. ق. ولایت جزیره و شام را بدو داد و تا سال 196 هَ. ق. که درگذشت در رقه بود. عبدالملک مردی سخت فصیح و خطیب و بامهابت و صلابت بود.چون رشید عبدالملک را ولایت مدینه داد یحیی بن خالد برمکی را پرسیدند چگونه رشید یحیی را از بین عمال خویش برگزید. گفت خواست تا بر قریش ببالد و به آنان بیاموزد که در بنی عباس همچون عبدالملک مردی است و این توصیف تحریضی است علیه عبدالملک. (از الاعلام زرکلی).

عبدالملک. [ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ) ابن حبیب بن سلیمان بن هارون السلمی، مکنی به ابومروان. رجوع به ابن حبیب ابومروان و الاعلام زرکلی شود.

عبدالملک. [ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ) ابن محمد شیخ بن القائم بامراﷲ، مکنی به ابومروان ملقب به المعتصم السعدی. رجوع به ابن زهر و الاعلام زرکلی شود.

عبدالملک. [ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ) ابن قریب بن علی بن اصمع الباهلی، مکنی به ابوسعید و معروف به اصمعی. رجوع به اصمعی و نیز الاعلام زرکلی شود.

عبدالملک. [ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ) ابن حسین بن عبدالملک المکی العصامی. مورخ و از مردم مکه است. به مکه متولد شد و هم در آنجا درگذشت. او راست: سمط النجوم. العوالی فی انباء الاوائل و التوالی. وی به سال 1049 هَ. ق. متولد شد و در 1111 هَ. ق. به مکه درگذشت. (از الاعلام زرکلی).

عبدالملک. [ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ) ابن مروان الحکم الاموی. به سال 20 هَ. ق. متولد شد. وی از بزرگان خلفای اموی است. پس از مرگ پدر به سال 65 هَ. ق. به خلافت رسید عمروبن سعد را که در زمان خلافت پدرش مروان حاکم دمشق بود به نیابت خود برگزید و خود بقصدنبرد با مصعب متوجه عراق عرب شد. عمرو در غیاب او داعیه ٔ خلافت و استقلال کرد عبدالملک در اثناء راه از این امر آگاه شد دفع دشمن خانگی اولی دید بازگشت عمرودر دمشق متحصن گردید. عبدالملک او را محاصره کرد پس از گذشت چهارماه به مصالحه انجامید بر این موجب که عبدالملک به امامت پردازد و عمرو ضبط اموال دیوانی را بعهده گیرد. سرانجام به سال 68- 69 هَ. ق. عمرو به دست عبدالملک به قتل رسید و با فراغت خاطر به سال 71 هَ. ق. لشکریان فراهم و به عراق عرب سپس به کوفه رفت و با لشکریان مصعب در نواحی قرقیا نبرد کرد و سرانجام مصعب به قتل رسید و سرش را نزد عبدالملک بردند. و بدین ترتیب عراق عرب به تصرف عبدالملک درآمد. وی مملکت فارس و اهواز و عراق عجم را نیز تسخیر کرد.در عصر او دیوانهائی از فارسی و رومی به عربی ترجمه شد. وی نخستین کسی است که در اسلام به دینار سکه زد و پیش از وی عمربن خطاب درهم ها را سکه زده بود. عبدالملک به حزم شهرت داشت چنانکه معاویه به حکم. در حدیث و شعر وارد بود. وی به سال 86 هَ. ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی) (از حبیب السیر ج 2 صص 147- 148).

عبدالملک. [ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ) ابن احمدبن یوسف بن احمد الجذامی. از بنی هود و از امراء دولت هودیه در سرقسطه اندلس بود. پس از مرگ پدر به سال 503 هَ. ق. ولایت سرقسطهرا یافت و مدتی در آن سمت بود. سپس به سال 512 هَ.ق. الفونس ششم پادشاه اراغون بر او غالب شد و عبدالملک به قلعه ای به نام روطه پناه برد و تا سال 513 هَ. ق. که درگذشت در آنجا بماند. (از الاعلام زرکلی).

معادل ابجد

عبدالملک دوم

247

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری